معرفی وبلاگ
پیر ما گفت شهادت هنر مردان است عقل نامرد در این دایره سرگردان است پیر ما گفت که مردان الهی مردند که به دنبال رفیق ازلی می گردند شهدا رفتند و ما مانده ایم . برای جانبازان که ماندن چه کردیم ؟ برای آزادگان چه کردیم؟ برای خانواده شهدا چه کردیم ؟ نمی دانم ما که لیاقت حضور در جبهه ها و زندگی در کنار آنها را نداشتیم آی کسانی که دم از شهدا می زنید مرد باشید و بر سر عهد و پیمان خود بمانید تا نکند پشیمان و سرافکنده و روسیاه در محضرشان شویم . شهدا را یاد کنیم . شده با ذکر یک صلوات . بار ها از این که زنده هستم و دارم روی دم اون آدم های بزرگ بازدم می دهم از زنده بودنم خجالت می کشم . خدایا تو خودت می دانید در دل و قلب من چه می گذرد . در باغ شهادت را بستند ...
دسته
ايا از وبلاگ راضي هستيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 12480
تعداد نوشته ها : 10
تعداد نظرات : 18
Rss
طراح قالب
GraphistThem231
نگاهي به روياي تعبيرنشده فتح دو روزه تهران

روز دوشنبه 27/4/1367، عقربه‌هاي ساعت، 2 بعدازظهر را نشان مي‌داد كه گوينده اخبار صداي جمهوري اسلامي ايران، در رأس خبرهاي خود، خبري به اين مضمون را قرائت كرد: جمهوري اسلامي ايران طي پيامي به دبيركل سازمان ملل، ضمن قدرداني از اقدامات وي اعلام كرد، در جهت استقرار امنيت، قطعنامه 598 را رسما پذيرفته است.

دو روز پس از اين خبر، امام خميني(ره) در پيام بسيار مفصلي كه به مناسبت سالگرد كشتار زايران ايراني در مكه و نيز پذيرش قطعنامه 598 صادر كردند، ضمن تشكر از همه عزيزاني كه در جبهه‌ها شركت كردند، اعلام داشتند كه «در مقطع كنوني، پذيرش قطعنامه را به مصلحت انقلاب و نظام مي‌دانم».

در همين پيام بود كه ايشان، اين اقدام را به منزله «نوشيدن جام زهر» دانستند و فرمودند: «به اميد رحمت خدا، اگر آبرويي داشتم با او معامله كردم».

اقدام ايران به پذيرش قطعنامه، همان‌طور كه در داخل كشور بسيار حساسيت‌برانگيز شد، در خارج از مرزها هم بازتاب گسترده‌اي داشت، برخي از كشورها همچون عراق، اين عمل ايران را يك تاكتيك خواندند و برخي مانند آمريكا، از ايران به خاطر پذيرش قطعنامه تقدير كردند.


دسته ها :
يکشنبه سیم 6 1393 10:54 صبح

 اتل متل يه بابا

اتل متل يه بابا
دلير و زار و بيمار
اتل متل يه مادر
يه مادر فداكار

اتل متل بچه‌ها
كه اونارو دوست دارن
آخه غير اون دوتا
هيچ كسي رو ندارن

مامان بابا رو مي‌خواد
بابا عاشق اونه
به غير بعضي وقتا
بابا چه مهربونه

وقتي كه از درد سر
دست مي‌ذاره رو گيجگاش
اون باباي مهربون
فحش مي‌ده به بچه‌هاش

همون وقتي كه هرچي
جلوش باشه مي‌شكنه
همون وقتي كه هرچي
پيشش باشه مي‌زنه

غير خدا و مادر
هيچ‌كسي رو نداره
اون وقتي كه باباجون
موجي مي‌شه دوباره

دويدم و دويدم
سر كوچه رسيدم
بند دلم پاره شد
از اون چيزي كه ديدم

بابام ميون كوچه
افتاده بود رو زمين
مامان هوار مي‌زد
شوهرمو بگيرين

مامان با شيون و داد
مي‌زد توي صورتش
قسم مي‌داد بابارو
به فاطمه ، به جدش

تو رو خدا مرتضي
زشته ميون كوچه
بچه داره مي‌بينه
تو رو به جون بچه

بابا رو كردن دوره
بچه‌هاي محله
بابا يه هو دويد و زد تو ديوار با كله

هي تند و تند سرش رو
بابا مي‌زد تو ديوار
قسم مي‌داد حاجي رو
حاجي گوشي رو بردار

نعره‌هاي بابا جون
پيچيد يه هو تو گوشم
الو الو كربلا
جواب بده به گوشم

مامان دويد و از پشت
گرفت سر بابا رو
بابا با گريه مي‌گفت
كشتند بچه‌هارو
بعد مامانو هلش داد
خودش خوابيد رو زمين
گفت كه مواظب باشين
خمپاره زد، بخوابين

الو الو كربلا
پس نخودا چي شدن؟
كمك مي‌خوايم حاجي جون
بچه‌ها قيچي شدن

تو سينه و سرش زد
هي سرشو تكون داد
رو به تماشاچيا
چشاشو بست و جون داد

بعضي تماشا كردن
بعضي فقط خنديدن
اونايي كه از بابام
فقط امروزو ديدن

سوي بابا دويدم
بالا سرش رسيدم
از درد غربت اون
هي به خودم پيچيدم

درد غربت بابا
غنيمت نبرده
شرافت و خون دل
نشونه‌هاي مرده

اي اونايي كه امروز
دارين بهش مي‌خندين
براي خنده‌هاتون
دردشو مي‌پسندين

امروزشو نبينين
بابام يه قهرمونه
يه‌روز به هم مي‌رسيم
بازي داره زمونه

موج بابام كليده
قفل در بهشته
درو كنه هر كسي
هر چيزي رو كه كشته

يه روز پشيمون مي‌شين
كه ديگه خيلي ديره
گريه‌هاي مادرم
يقه تونو مي‌گيره

بالا رفتيم ماسته
پايين اومديم دروغه
مرگ و معاد و عقبي
كي ميگه كه دروغه؟

ابولفضل سپهر

دسته ها :
يکشنبه سیم 6 1393 10:46 صبح

 

كوچه‏هايى كه هر كدام به نام شهيدى آذين شده، فراموشى ما را جار مى‏زند؛ آن گاه كه از مرثيه خون شهيد، تنها آهنگ پروازش را مى‏شنويم، آن گاه كه در پس گريه‏هاى مادر شهيد، زبانى براى تسلى نداريم؛ جز مشتى واژه‏هاى كليشه؛ جز الفاظى كه نشان بى‏دردى ماست.

 

فلسفه خون شهيد

شهدا رفتند تا ما ماندن را دريابيم. فلسفه خون شهيد، جز پيام روشن حركت نيست؛ حال آنكه خيابان‏هاى غبار گرفته در هجوم معصيت، سال‏هاست وجدان زمان را زير سؤال برده است. بازارهاى مسخ شده در هياهوى نان، ساليانى است حقيقت ايمان را به حراج گذاشته است.

ميراث شهيدان

به هوش باشيم كه شهدا، چشم بيدار تاريخند و هر لحظه، در شهود زواياى عمل ما. يادمان باشد، ما ميراث دار حريم مردانى هستيم كه رايحه معاد را در كالبد جهان ما دميده‏اند؛ شهدايى كه مصداق بارز حضورند و تجلّى آشكار هدايت.

 

فراخوان شهادت

يادمان باشد راه دراز است و مقصد بلند!

يادمان باشد اين جاده را چراغ خون شهدا روشن نگاه داشته تا ما به سلامت بگذريم!

يادمان باشد كه شهدا، تاوان فراموشى خاك را به قيمت نفس‏هايشان پرداختند؛ تا امروز من و تو، بر هم نهيب زنيم كه دارد دير مى‏شود. بايد برخاست و صداى هميشه جارى شهيدان را دريافت كه از مصدر عاشورا، ما را به حضورى پر رونق فرا مى‏خوانند.

 

جنگ تمام نشده است

جنگ به پايان نرسيده است! همان گونه كه اُحُد نيمه‏اي پنهان داشت. مبادا غنيمت، هزيمت ما را رقم بزند و زرق و برق سال‏هاي آرامش، چشم‏هاي نافذمان را كور كنند!

                                           هميشه به ياد شهدا باشيم

دسته ها :
يکشنبه سیم 6 1393 10:44 صبح
 

دسته ها :
يکشنبه سیم 6 1393 10:37 صبح
جامعه مبتني بر خانواده اسلامي قدرت بي‌‌بديلي در عمارت تمدن بشري داشته تا حدي كه قادر است فرايند جهاني شدن را از سقوط به اسفلِ سافلين بهسمت صعود به مدينه فاضله مهدوي رهنمون گرداند.

جنگ نرم يك جنگ واقعي است كه ابعاد مختلفي دارد و دشمن در اين جنگ به دنبال ناكارآمدي نظام اسلامي است. استراتژي دشمن، جلوگيري از تحقق و ترويج راهبردي‌هاي پنج‌گانه يعني انقلاب، نظام، دولت، جامعه و تمدن اسلامي است.

به تحقيق، شكل نگرفتن جامعه اسلامي مانع از تحقق تمدن اسلامي خواهد بود كه خانواده به منزله اصلي‌ترين واحد سازنده آن مي‌باشد.

دشمن به دنبال آن است كه با استحاله مدل خانواده، بهسبب تغيير سبك زندگي اسلامي به سبك زندگي غربي، آن را از مسير كاركردهاي خود منحرف سازد تا بدين وسيله جامعه را از مسير اسلاميت خارج كند.

نبود جامعه اسلامي، مانع از بر سركارآمدن دولت اسلامي مي‌شود و به اين ترتيب استحاله جامعه اسلامي، استحاله دولت اسلامي را در پي داشته و پس از استحاله نظام اسلامي، پديده انقلاب اسلامي به شكستانجاميده و كارآمدي اين فرضيه را در اذهان جهانيان باطل مي‌كند.

 


http://hejabpix.persiangig.com/image/Photo1219.jpg

دسته ها :
يکشنبه سیم 6 1393 7:49 صبح
X